عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

رفتن به آرایشگاه

از بس هردفعه که میریم آرایشگاه ، امیرعلی گریه می کنه ، خیلی دیر به دیر می بریمش ولی خداراشکر این اولین باری بود که یک قطره هم اشک نریخت البته خیلی نق و نوق کرد ، ولی خاراشکر دیگه گریه نکرد ...
12 دی 1395

بدخوابی

با اینکه یک عالمه دوستش دارم ولی برای خوابیدن خیلی اذیت می کنه ، اینقدر صغرا کبری می کنه که دیگه عصبانی میشم با اینکه یک دنیا عاشقشم و دلم نمیخواد ، ولی سرش داد میزنم ، کلافه میشم از دستش فکر اینکه صبح باید زود بیدار شم و ساعت 12 یا 1 شده و ما هنوز نخوابیدیم ، بیشتر اذیتم می کنه یکبار میگه آب می خوام یکبار میگه پتوم بده ، یکبار میگه پشتمو ماساژ بده ، یکبار میگه بغلم کن یکبار میگه کسی نیاد تو خونمون همش فکر میکردم شاید چون روزها پیشش نیستم ، شبها میخواد بیشتر با هم باشیم ولی دیشب فهمیدم بچم انرژی تو تنش زیاده و خوابش نمیبره دیشب اینقدر ورجه وورجه کرد و بالا پایین پرید که صورتش خیس عرق شد ، ظهر هم نخوابیده بود ، شب خیلی ارام و ماه ، خوا...
12 دی 1395
1